سعدی؛ حکومت و حقوق مردم

✍️ دکتر احمد کتابی

«بدان که ملوک از بهرِ پاسِ رعیت‌اند، نه رعیت از بهر طاعتِ ملوک»
(گلستان، باب اول، حکایت ۲۸)

درآمد
در میان سخنوران بزرگ ایران‌زمین، کمتر کسی را می‌توان یافت که همانند شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی، بی‌محابا به نکوهش و انتقاد از خودکامگی و ستم‌ورزی پادشاهان و حاکمان پرداخته، و بی‌پروا حکمرانان و ارباب زر و زور را به رعایت حقوق مردم و مراعات انصاف و عدالت و تفقّدِ احوال عامه و تلاش در جهت تأمین معاش و آسایش و رفع گرفتاری‌ها و دشواری‌های آنها، دعوت و تشویق کرده و حتی مؤکداً به انجام‌دادن امور مزبور موظف و مکلف دانسته باشد.

پیشگامی و نوآوری سعدی در بیان اندیشه‌های مردم‌گرایانه و ضد استبداد، هنگامی بیشتر و بهتر آشکار می‌شود که به زمان طرح این اندیشه‌ها ـ حدود هشت سده پیش ـ باز گردیم و دورانی را مجسم کنیم که سرزمین عزیز ما لگدکوب ستوران مهاجمان مغول بود و مردمانش در زیر سیطره ظلم و ستم شاهان و شاهکان خودکامه و بیدادگر دست و پا می‌زدند.

ادامه‌ی خواندن

نگاهی به زندگی و آثار ارنست همینگوی

“ارنست همینگوی”، نویسنده بزرگ آمریکایی است که به‌وسیله اسلحه با زندگی وداع گفت.

“ارنست میلر همینگوی” نویسنده و روزنامه‌نگار آمریکایی و برنده جایزه‌های “پولیتزر” و نوبل ادبیات، روز بیست‌ویکم جولای ‌‌۱۸۹۹ در ایلینویز آمریکا و از یک پدر فیزیکدان متولد شد.

او که به ورزش‌های بوکس و فوتبال علاقه‌مند بود، در کلاس‌های ادبیات انگلیسی استعدادش را خیلی زود بروز داد و توانست در روزنامه مدرسه‌ و یک نشریه محلی با نام‌ مستعار “جی. آر” که برگرفته از نام قهرمان ادبی او،‌ “رینگ لارنر” بود، مطالب خود را بنویسد.

وی بعد از پایان دبیرستان، به‌دنبال تحصیلات عالیه نرفت و شغل نویسندگی‌اش را به‌عنوان یک خبرنگار تازه‌کار در نشریه “کانزاس سیتی استار” ادامه داد. او تنها شش ماه در روزنامه کار کرد؛‌ اما در طول عمر نویسندگی‌اش، سبک خاص نگارش خود، یعنی استفاده از جملات و پاراگراف‌های کوتاه، نگاه مثبت و استفاده از زبان ساده را سرلوحه کارش قرار داد.

ادامه‌ی خواندن

ناگفته‌هایی از زندگی چارلز دیکنز

با پشت‌سر گذاشتن بیش از دو سده از تولد “چارلز دیکنز”، ناگفته‌هایی از زندگی این رمان‌نویس بزرگ انگلیسی مطرح شده است.

با وجود گذشت بیش از دویست سال از تولد “چارلز دیکنز”، ذکر نکاتی جالب توجه از زندگی این نویسنده‌ بزرگ خالی از لطف نیست؛ رمان‌نویسی که در زمان حیات از شهرت فراوانی برخوردار بود و رمان‌هایش در قرن حاضر نیز جزو پرخواننده‌ترین آثار کلاسیک محسوب می‌شوند.

– نویسنده‌ “الیور توییست” همچون بسیاری از قهرمانان داستان‌هایش در طبقه متوسط شهر پورتس‌موث انگلیس‌ متولد شد و در سنین پایین وارد بازار کار شد. وقتی پدرش به‌علت بدهکاری به زندان افتاد، “باز” (نام چارلز در کودکی) ۱۲ ساله مجبور شد برای حمایت مالی از خانواده‌اش در کارخانه‌ای مشغول به کار شود. کار وی چسباندن برچسب روی قوطی‌های واکس کفش بود. وی سپس در یک بنگاه تجاری فعالیت کرد و بعدها به گزارشگری مشغول شد.

ادامه‌ی خواندن

من حسینم، پناهی‌ام؛ سال‌هاست که مرده‌ام

۱۸ سالی می‌گذرد که حسین در “دژکوه” آرمیده؛ همو که آهسته در گوش باد می‌گفت: «من حسینم، پناهی‌ام، خودمو می‌بینم، خودمو می‌شنفم، تا هستم جهان ارثیه بابامه، سلاماش و همه عشقاش و همه درداش، تنهاییاش. وقتی هم نبودم مال شما.»

سال ۱۳۳۵ در روستایی کوچک در کهگیلویه کودکی متولد شد «هراسان از حقایقی که چون باریکه‌ای از نور، از سطح پهن پیشانیش می‌گذشت.» کودکی که فارغ از هجای ناهنجار بودن‌ها و نبودن‌ها، چگونه ماندن را آموخت و «مشکلات راه مدرسه باعث شد تا به باران با همه عظمتش بدبین شود.»

حسین پناهی کودکی است که «در ۱۱ سالگی با سری تراشیده و کت بلندی که از زانوانش می‌گذشت به دنیای کفش پا نهاده.» کودکی روستایی که «در حسرتی مجهول، سهم گندم خود را به بلدرچین‌های گرسنه می‌بخشید.» همو که با فلسفه عشق به ستاره‌ها می‌اندیشید و می‌خواند، «وقتی جغدها می‌خواندند و به جای کشتن مارها، از پاهایش مواظبت می‌کرد.»

ادامه‌ی خواندن

ضرب‌المثل‌های شیرین فارسی

✍️ سالار عبدی

ضرب‌المثل‌ها در زبان ما ریشه‌ای عمیق و محکم دارند و بی‌شک از همان ابتدای پیدایش زبان ساخته و پرداخته شده‌اند. احمد ابریشمی در کتاب خود با نام “فرهنگ نوین برگزیده مثل‌های فارسی” مثل‌ها را در هشت طبقه تقسیم‌بندی کرده است و برای هر یک ویژگی‌ها و تعاریف خاصی برشمرده است، اما آن چه در صدد گفتنش هستم این که مثل‌ها قدرت بسیار بالایی در بیان مفاهیم و واقعیت‌ها دارند و گاه یک مثل کوتاه آن‌چنان ساختی محکم و استوار دارد که می‌تواند انسان صاحب‌دل و درد شناس را مدت‌ها غرق در اندیشه و تفکر سازد!

چه، پدران و مادران ما با این مثل‌ها زیسته‌اند و آن را با گوشت و خون خود عجین نموده و به نسل‌های بعدی منتقل کرده‌اند و اگر دردی و خردی در مثلی نهفته است، همان درد و رنج و اندیشه‌ای است که از سینه پدران و مادران این سرزمین به دل مثل راه یافته است!

تعداد قابل توجهی از این امثال، آن‌چنان مفهوم، مضمون و ساختار گیرایی دارند که گویی بحری را در کوزه‌ای جای داده‌اند و اول و آخر هر گفتنی و شنیدنی را در بطن خود پروریده‌اند؛ طوری که نه می‌توان بهتر از آن در آن مورد خاص حرفی گفت و نه نوشت!

ادامه‌ی خواندن

قاصد روزهای ابری

✍️ سید محمود سجادی

بیست‌ویکم آبان، سالروز تولد نیما یوشیج است. شاعری که زاده روستای یوش است، روستایی از بخش نور، شهرستان آمل در مازندران. نام فامیلی او اسفندیاری بود که از خاندان کهن و ریشه‌دار این بخش از کشورمان هستند.

نیما پرنده‌ای بود که می‌‌خواست در فضاهای تازه پرواز کند، از دیرمانی در قفس محدود خسته شده بود، البته هر شاعری نوگرا و نوجوست، دلش می‌خواهد حرف‌های تازه بزند. تقریبا هر شاعری مدعی این است که طرز بیان، اسلوب سرایش و مندرجات شعر و به‌طور کلی زبان و شیوه‌اش تازه است. اما نیما بیان تازه‌ای می‌خواست تا اندیشه‌های نو و دید خود را از دریچه آن بیان کند.

نیما می‌گفت: با دید استادان و شاعران کهن به طبیعت جهان نگاه نکنید، حتی اگر مضامین و ترکیبات کهنه به کار گرفته می‌شود باید رنگ و بوی تازه داشته باشد و با نگرشی جدید سروده شود. نیما زاویه دید خود و شاعران همزمان و آینده خود را عوض کرد. دید شاعران کلاسیک معمولا یک دید بسته ذهنی بود؛ نگاه‌کردن با چشم‌های دیگران. نگریستن به چشم‌اندازهایی وسیع، اما در اتاق‌های در بسته تاریک.

ادامه‌ی خواندن

ستایش سعدی از زبان جامی

✍️ دکتر سید حسین الهی قمشه‌ای

شاعران بزرگ آسمانی ما هر یک مورد ستایش شاعران پسین خویش بوده‌اند؛ چنان‌که انوری درباره فردوسی گفت:
آفرین بر روان فردوسی / آن همایون همای فرخنده
او نه استاد بود و ما شاگرد / او خداوند بود و ما بنده

و نظامی در مقام فردوسی گفت:
سخن‌سنجی آمد ترازو به دست / درست زراندود را می‌شکست

و امیرخسرو دهلوی در مقام نظامی در قیاس با خویش گفت:
نظم نظامی به لطافت چو در / وز دُر او سر به سر آفاق پر
پخته از او شد چو معانی تمام / خام بود پختن سودای خام
مثنوی اوراست، دعایی بگوی / بشنوش، از دور ثنایی بگوی
این همه زانصاف بود زور نیست / گر تو نبینی، دگری کور نیست

ادامه‌ی خواندن

درباره ملک‌الشعرای بهار

✍️ دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن

برای من مایه مباهات است که از زندگی و مرگ مردی یاد کنم که بر شکوه و غنای معنوی کشور ما افزوده است؛ مردی که زندگی‌ای بارور داشت؛ بدان معنی که نرمی‌ها و درشتی‌های روزگار را آزمود، برای آزادی و سربلندی وطن خود تلاش کرد، به زندان رفت، خانه‌نشین شد، به نمایندگی ملت انتخاب گردید، به اوج شهرت رسید، در کشمکش‌های سیاسی زورآزمایی نمود، مقام وزارت یافت و سرانجام بیماری‌ای دراز او را چون شمعی کاهید و اندک‌اندک خاموش کرد.

به‌رغم مرارت‌ها و محنت‌های فراوانش، من بهار را مردی کامروا می‌دانم، زیرا از زندگی نترسید و خود را دلیرانه در دهان او افکند، معنا و جوهر حیات را شناخت و قدر دانست، در دوران‌هایی از عمر خویش این موهبت را یافت که از گفتن “نه” نهراسد، گره از زبانش باز بود و هرچه می‌خواست به‌وجهی زیبا و شورانگیز بیان می‌کرد. همسری مهربان و فرزندانی اهل داشت که خود در شعرهایش با خشنودی از آنان یاد کرده است، در گفته‌ها و نوشته‌هایش مردم بینوا و مظلوم را از یاد نبرد و در کمتر دورانی از عمر خویش از غم ایران غافل ماند.

ادامه‌ی خواندن

دانته، در راس ادبیات جهان

“دانته آلیگیری” شاعر سرشناس ایتالیایی که به “دانته” مشهور است، در چهارشنبه چهاردهم سپتامبر ۱۳۲۱ میلادی درگذشت.

دانته که اثر ماندگار او به‌نام “کمدی الهی”، برجسته‌ترین کتاب نوشته شده به زبان ایتالیایی محسوب می‌شود و از شاهکارهای ادبیات جهان است، ۷۴۲ سال پیش در سال ۱۲۶۵ در فلورانس ایتالیا متولد شد.  او در خانواده سرشناس “آلیگیری” به دنیا آمد و در هفت سالگی مادرش را از دست داد.

درباره تحصیلات دانته مدارک زیادی در دست نیست؛ اما گفته می‌شود که در خانه خواندن و نوشتن را فراگرفته است. علاقه‌اش به شعر شاعران دوره‌گرد و همچنین شعر لاتین کلاسیک، او را به‌سمت ادبیات آورد. دانته در دانشگاه‌های فلورانس و پالودا تحصیل کرد و به رشته‌های فلسفه و طبیعی و اخلاق علاقه زیادی داشت.

ادامه‌ی خواندن

۱۰ مرگ تکان‌دهنده دنیای ادبیات

نشریه تلگراف ۱۰ مرگ به‌یادماندنی تاریخ ادبیات را معرفی کرده است. به گزارش اعتماد، تصویر کردن مرگ یک شخصیت در اثری ادبی، یکی از هنرهای نویسندگان است. ریچل تامپسن در نشریه تلگراف ۱۰ مرگ به‌یادماندنی در تاریخ ادبیات را انتخاب کرده که همگی نشان از هنرمندی نویسنده و البته تکان‌دهنده بودن مرگی که تصویر می‌شود دارند. عناوین و خلاصه داستان این ۱۰ اثر برگزیده را در ادامه می‌خوانید:

۱- مرگ آنا در “آنا کارنینا” نوشته لئو تولستوی (۱۸۷۸)
در این رمان تراژیک تولستوی، وقتی آنا را معشوقش رها می‌کند، جامعه طردش می‌کند و شوهرش هم دیگر اجازه دیدار با پسرش را به او نمی‌دهد، همه‌چیز بر سر شخصیت اصلی زن یعنی آنا خراب می‌شود. آنا که هیچ امید دیگری برای زندگی ندارد خودش را جلوی قطار می‌اندازد.  

۲- مرگ لاوینیا در “تیتوس” نوشته ویلیام شکسپیر (۱۵۸۸ – ۱۵۹۳)
در خونین‌ترین تراژدی شکسپیر تنها دختر تیتوس فقط بدبیاری می‌آورد. ۲۱ تن از برادران او پیش از شروع نمایش در نبردی کشته شده‌اند اما سرنوشت لاوینیا تلخ‌تر است. به او تجاوز می‌شود، زبانش بریده و دستانش هم قطع می‌شوند تا نتواند به متجاوز اشاره کند. تیتوس که از انتقام کور شده، دو متجاوز را پیدا می‌کند و با جسد آنها کیک می‌پزد و به مادر متجاوزان می‌خوراند و خودش از روی شفقت با شکستن گردن دخترش او را “خلاص” می‌کند.

ادامه‌ی خواندن