امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوبتر ز ماهی، من اشتباه کردم
دوشینه پیش رویت آیینه را نهادم
روز سفید خود را آخر سیاه کردم
هر صبح یاد رویت تا شامگه نمودم
هر شام فکر مویت تا صبحگاه کردم
تو آنچه دوش کردی از نوک غمزه کردی
من هر چه کردم امشب از تیر آه کردم
صد گوشمال دیدم تا یک سخن شنیدم
صد ره به خون تپیدم تا یک نگاه کردم
چون خواجه روز محشر جرم مرا ببخشد
گر وعده عطایش عمری گناه کردم
من هر غزل که گفتم در عاشقی فروغی
یکجا گریز آن را بر نام شاه کردم
شاه همه سلاطین، شایسته ناصرالدین
کز قهر دشمنش را در قعر چاه کردم
فروغی بسطامی
دیوان اشعار – غزلیات