بهار گم شده

این روزا وقتی که آلبوم دلو وا می‌کنم
همه جا عکس قشنگ تو رو پیدا می‌کنم

حرفایی رو که برام دیکته می‌کردی یادته؟
حالا من جمله به جمله واست انشا می‌کنم

ظهر یه روز تابستون تو قسم خوردی برام
که تو خوابم همیشه تو رو تماشا می‌کنم

تو داری با همه عشقت منو حاشا می‌کنی
من برا تو خودمو رسوای دنیا می‌کنم

دیدی ویرونی دل سرت نمی‌شه؟ چی بگم
باز دارم این همه ظلم تو رو حاشا می‌کنم

اگه یاد حرفا و خاطره‌هامون بذاره
بهار گم‌شدمو دوباره یدا می‌کنم

مهدی بهمنی​

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *