ایثار

شبی سی و چند کس از درویشان و جوانمردان نزد بوالحسن انطاکی جمع شدند و او را گرده‌ای دو سه نان بود چندان که پنج مرد را دشوار بس باشد. نان‌ها همه پاره کردند و چراغ بکشتند [خاموش کردند] و بر سفره نشستند تا نان خورند و هر یکی دهان می‌جنبانید تا دیگران پندارند که همی خورد، چون سفره برداشتند نان بر حال خود بود و هیچ‌یک نخورده بودند جهت ایثار به دیگران.

کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی
ت‍ح‍ف‍ةالاخ‍وان‌ ف‍ی‌ خ‍ص‍ائ‍ص‌ ال‍ف‍ت‍ی‍ان​

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *